سپینودسپینود، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

عشق کوچک زندگی ما

شیرین زبونی.....

سلام دردونه مامان ببخشید که انقدر دیر به دیر میام اینجا آخه آخرساله و یه کم سرم شلوغه حالا بگم از کارا و شیرین زبونیات عسل مامان: وقتی بهت میگم ساعت چنده زودی میگی ده،عاشق بابایی هستی تا ازت میپرسم کجا بریم فقط میگی ابر(یعنی بابایی اکبر) وهر چیزی که باب میلت نباشه تند تند میگی نه نه قربونت برم که انقدر ماهی عروسکم، عاشقتتتتتتتتتتتتتتتم   ...
27 اسفند 1392

جشن تولد مامان

سلام عروسک مامان 5اسفند تولد مامان بود کلی به شما خوش گذشت   مامانم کلی سورپرایز شد شما و بابا جون برام گوشی خریده بودین ،مامانی و بابایی و دایی سعید و عمه پروینم کلی شرمندم کردن دست همگی درد نکنه مامان فدای قیافه قشنگت بشنه شیطونکم ...
7 اسفند 1392
1